ورود | ثبت نام
captcha
با ورود و یا ثبت نام در آکادمی علی حبیبی راد شما شرایط و قوانین استفاده از سرویس‌های سایت آکادمی و قوانین حریم خصوصی آن را می‌پذیرید.
ورود | ثبت نام
captcha
با ورود و یا ثبت نام در آکادمی علی حبیبی راد شما شرایط و قوانین استفاده از سرویس‌های سایت آکادمی و قوانین حریم خصوصی آن را می‌پذیرید.

آموزش اعضای بدن به آلمانی از سر تا پا + اصطلاحات + عکس

اعضای بدن به آلمانی

خواندن این مطلب

14 دقیقه

زمان میبرد!

آموزش اعضای بدن به آلمانی از سر تا پا + اصطلاحات + عکس

یادگیری زبان آلمانی با افزایش دایره لغات جذاب‌تر شده و در این حین، آموزش اعضای بدن به آلمانی نیز جزو ضروریات به شمار می‌رود. به هنگام مکالمات روزمره، مراجعه به پزشک و غیره نیاز به استفاده از نام و اسامی اعضای بدن به آلمانی دارید تا منظور خود را به خوبی به طرف مقابل برسانید. به همین سبب در این مقاله صفر تا صد اعضای بدن را به زبان شیرین آلمانی برایتان بازگو کرده و با ارائه مثال‌هایی نحوه استفاده‌شان را نیز نشان خواهیم داد؛ پس تا انتهای این مقاله برای آشنایی با Körperteile کنارمان باشید!

اعضا بدن به آلمانی

آموزش نام اعضای بدن به آلمانی

کلمه اعضای بدن خود در آلمانی «Körperteile» است. در ادامه کامل‌ترین اسامی اعضای بدن به آلمانی را برایتان قرار داده‌ایم تا مثلا هنگامی که می‌خواهید دست به آلمانی را توضیح دهید، از کلمه درست استفاده کنید. اعضای بدن به حالت جمع و مفرد بوده که در ادامه هر دو حالت را برایتان توضیح داده‌ایم.

بخش‌های اصلی بدن اعم از سر به آلمانی و غیره شامل موارد زیر هستند:

نام اعضای بدن اعضای بدن به آلمانی (مفرد) اعضای بدن به آلمانی (جمع)
بدن Der Körper Die Körper
اعضای بدن Das Körperteil Die Körperteile
سر Der Kopf Die Köpfe
بالاتنه Der Oberkörper / Torso / Rumpf Die Oberkörper / Torsos / Rümpfe
بازو Der Arm Die Arme
پا Das Bein Die Beine
آناتومی Die Anatomie Die Anatomien

بخش های بدن به آلمانی

 

در ادامه به اعضای سر و صورت به آلمانی می‌رسیم که شامل موارد زیر هستند. در جدول تمامی عضوهای سر اعم از لب به آلمانی نیز به دو صورت جمع و مفرد نوشته شده‌اند:

اعضای بدن اعضای بدن به آلمانی (مفرد) اعضای بدن به آلمانی (جمع)
گونه Die Wange, Backe Die Wangen, Backen
چانه Das Kinn Die Kinne
گوش Das Ohr Die Ohren
نرمه گوش Das Ohrläppchen Die Ohrläppchen
چشم Das Auge Die Augen
ابرو Die Augenbraue Die Augenbrauen
مژه Die Wimper Die Wimpern
پلک Das Augenlid, Lid Die Augenlider, Lider
صورت Das Gesicht Die Gesichter
پیشانی Die Stirn Die Stirnen
مو Das Haar Die Haare
عنبیه Die Iris Die Iriden
فک Der Kiefer Die Kiefer
لب Die Lippe Die Lippen
دهان Der Mund Die Münder
بینی Die Nase Die Nasen
سوراخ بینی Das Nasenloch Die Nasenlöcher
مردمک چشم Die Pupille Die Pupillen
پوست سر Die Kopfhaut Die Kopfhäute
جمجمه Der Schädel Die Schädel

 

در ادامه بدن انسان به آلمانی، به بالاتنه می‌رسیم. اسامی بالاتنه در اعضای بدن اعم از شکم، گردن و کمر به آلمانی نیز شامل موارد زیر هستند:

اعضای بدن اعضای بدن به آلمانی (مفرد) اعضای بدن به آلمانی (جمع)
پشت Der Rücken Die Rücken
شکم Der Bauch Die Bäuche
ناف (ناف) Der Bauchnabel Die Bauchnabel
پستان Die Brust Die Brüste
باسن Das Gesäß / der Hintern / der Po Die Gesäße / die Hintern / die Pos
قفسه سینه Die Brust Die Brüste
باسن Die Hüfte Die Hüften
گردن Der Nacken Die Nacken
نوک پستان Der Nippel Die Nippel
لگن Das Becken Die Becken
شانه Die Schulter Die Schultern
کتف Das Schulterblatt Die Schulterblätter
کمر Die Taille Die Taillen

 

اسامی بخش‌های مختلف بازو و پا به آلمانی نیز شامل موارد زیر بوده که بسیار پرکاربرد هستند:

اعضای بدن اعضای بدن به آلمانی (مفرد) اعضای بدن به آلمانی (جمع)
مچ پا Der Knöchel Die Knöchel
زیر بغل Die Achsel Die Achseln
قوس کف پا Der Bogen Die Bögen
ماهیچه ساق پا Die Wade Die Waden
آرنج Der Ellenbogen Die Ellenbogen
انگشت

انگشت اشاره

انگشت وسط

انگشت حلقه

انگشت کوچک

Der Finger
Der Zeigefinger
Der Mittelfinger
Der Ringfinger
Der kleine Finger
Die Finger
Die Zeigefinger
Die Mittelfinger
Die Ringfinger
Die kleinen Finger
ناخن دست Der Fingernagel Die Fingernägel
پا Der Fuß Die Füße
دست Die Hand Die Hände
پاشنه Die Ferse, Hacke Die Fersen, Hacken
پشت پا Der Spann, Rist Die Spanne, Riste
زانو Das Knie Die Knie
کاسه زانو Die Kniescheibe Die Kniescheiben
کف دست Die Handfläche Die Handflächen
ساق پا Das Schienbein Die Schienbeine
کف پا Die Sohne Die Sohlen
شست Der Daumen Die Daumen
انگشت پا Der Zeh Die Zehen
ناخن پا Der Zehennagel Die Zehennägel
مچ دست Das Handgelenk Die Handgelenke

 

نام اعضای داخلی بدن به آلمانی

تا این بخش از مقاله تمام اعضای بدن به آلمانی را توضیح داده و نوبت به اعضای داخلی می‌رسد. اسامی اعضای داخلی بدن انسان به زبان آلمانی نیز شامل موارد زیر هستند:

اعضای بدن اعضای بدن به آلمانی (مفرد) اعضای بدن به آلمانی (جمع)
شکم Der Unterleib Die Unterleibe
غده فوق کلیوی Die Nebenniere Die Nebennieren
ضمیمه Der Blinddarm Die Blinddärme
شریان Die Arterie Die Arterien
مثانه Die Blase Die Blasen
خون Das Blut
سلول خونی Die Blutzelle Die Blutzellen
رگ خونی Das Blutgefäß Die Blutgefäße
استخوان Der Knochen Die Knochen
مغز Das Gehirn Die Gehirn
مویرگی Die Kapillare Die Kapillaren
سلول Die Zelle Die Zellen
دهانه رحم Der Gebärmutterhals Die Gebärmutterhälse
سیستم گردش خون Das Kreislaufsystem Die Kreislaufsysteme
کلیتوریس Die Klitoris Die Klitorides
دنبالچه Das Steißbein Die Steißbeine
استخوان یقه، ترقوه Das Schlüsselbein Die Schlüsselbeine
روده بزرگ Der Dickdarm Die Dickdärme
دیافراگم Das Zwerchfell Die Zwerchfelle
دستگاه گوارش Das Verdauungssystem Die Verdauungssysteme
سیستم غدد درون ریز Das Hormonsystem Die Hormonsysteme
مری Die Speiseröhre Die Speiseröhren
لوله فالوپ Der Eileiter Die Eileiter
استخوان ران Der Oberschenkelknochen Die Oberschenkelknochen
كيسه صفرا Die Gallenblase Die Gallenblasen
غده Die Drüse Die Drüsen
کشاله ران Die Leiste Die Leisten
لثه Das Zahnfleisch Das Zahnfleisch
قلب Das Herz Die Herzen
استخوان بازو Der Oberarmknochen Die Oberarmknochen
سیستم ایمنی Das Immunsystem Die Immunsysteme
کلیه Die Niere Die Nieren
لابیا Die Schamlippe Die Schamlippen
حنجره Der Kehlkopf Die Kehlköpfe
رباط Das Band Die Bänder
کبد Die Leber Die Lebern
ریه‌ Die Lunge Die Lungen
غده لنفاوی Der Lymphknoten Die Lymphknoten
فک پایین Der Unterkiefer Die Unterkiefer
مولر Der Backenzahn Die Backenzähne
ماهیچه Der Muskel Die Muskeln
عصب Der Nerv Die Nerven
عضو Das Organ Die Organe
تخمدان Der Eierstock Die Eierstöcke
پانکراس Die Bauchspeicheldrüse Die Bauchspeicheldrüsen
آلت تناسلی Der Penis Die Penisse
حلق Der Rachen Die Rachen
منافذ Die Pore Die Poren
پروستات Die Prostata Die Prostatae
راست روده Der Enddarm Die Enddärme
دستگاه تنفسی Das Atmungssystem Die Atmungssysteme
دنده Die Rippe Die Rippen
اسکلت Das Skelett Die Skelette
پوست Die Haut Die Häute
ستون فقرات Die Wirbelsäule Die Wirbelsäulen
طحال Die Milz Die Milzen
جناغ سینه Das Brustbein Die Brustbeine
معده Der Magen Die Mägen
تاندون Die Sehne Die Sehnen
بیضه Der Hoden Die Hoden
ران Der Schenkel Die Schenkel
قفسه سینه Der Brustkorb Die Brustkörbe
گلو Die Kehle Die Kehlen
تیروئید Die Schilddrüse Die Schilddrüsen
بافت Das Gewebe Die Gewebe
زبان Die Zunge Die Zungen
دندان Der Zahn Die Zähne
نای Die Luftröhre Die Luftröhren
مجرای ادرار Die Harnröhre Die Harnröhren
رحم Der Uterus Die Uteri
زبان کوچک Das Zäpfchen Die Zäpfchen
واژن Die Vagina Die Vaginae
رگ Die Vene Die Venen
مهره Der Wirbel Die Wirbel

 

نمونه جملات با اعضای بدن انسان به زبان آلمانی

حال که تا این بخش از مقاله اعضای بدن به آلمانی، با اعضای مختلف آشنا شدید، نوبت به یادگیری جملات با این کلمات می‌رسد. ساخت جملات برای تمامی افراد و خصوصا مبتدیان از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ به همین سبب در ادامه نمونه جملات را با اعضای بدن قرار داده‌ایم که شامل موارد زیر بوده و برای یادگیری کامل‌تر این موضوع، عالی هستند:

  • Mein Rücken schmerzt. (کمرم درد می‌کند.)
  • Er hat ein hübsches Gesicht. (.او چهره زیبایی دارد)
  • Du hast so hübsche Haare! (!شما موهای زیبایی دارید)
  • Ihre Beine tun weh, weil sie gestern Fußball gespielt haben.
    پاهایشان درد می‌کند، چون دیروز فوتبال بازی کردند.))
  • Unsere Kinder haben grüne Augen. (.بچه‌های ما چشمان سبز دارند)
  • Wann hast du dir den Arm gebrochen? (کی بازویت شکست؟)

صفات اعضای بدن به زبان آلمانی

هنگامی که بخواهید اعضای بدن را بیشتر توصیف کنید، مطمئنا به صفات نیاز خواهید داشت. ساخت جملات درست برای رساندن صحیح منظورتان به طرف مقابل، بدون استفاده از صفات امکان‌پذیر نیست؛ به همین سبب در ادامه پرکاربردترین صفات را به همراه نمونه جملات قرار داده‌ایم که شامل موارد زیر هستند:

صفات کاربردی صفات برای اعضای بدن به آلمانی نمونه جمله به همراه ترجمه فارسی
باریک schlank او اندامی بسیار باریک دارد.

(Sie hat eine sehr schlanke Figur.)

لاغر dünn او کمی لاغر به نظر می‌رسد.

(Er sieht etwas dünn aus.)

عضلانی muskulös او بازوهای بسیار عضلانی دارد

(Er hat sehr muskulöse Arme.)

تیره dunkel پوست او بسیار تیره است.

(Seine Haut ist sehr dunkel.)

روشن hell موهای او روشن بلوند است.

(Ihre Haare sind hellblond.)

برنز gebräunt بعد از تعطیلات، پوستش برنزه شد.

(Nach dem Urlaub war seine Haut gebräunt.)

خشک trocken پوست دست‌هایش خیلی خشک است.

(Seine Hände haben sehr trockene Haut.)

چرب fettig پوست صورتش چرب است.

(Er hat fettige Haut.)

چین و چروک faltig پوست صورت مادربزرگم چین و چروک دارد.

(Meine Großmutter hat faltige Haut.)

کوتاه kurz موهایش کوتاه است.

(Er hat kurze Haare.)

بلند lang پاهایش خیلی بلند است.

(Sie hat sehr lange Beine.)

صدمه دیده verletzt او پایش را صدمه دیده است.

(Er hat sich am Fuß verletzt.)

بریده شده geschnitten انگشتش بریده شده است.

(Sie hat sich in den Finger geschnitten.)

 

اصطلاحات کاربردی با اعضای بدن به آلمانی

افزون بر اشاره مستقیم به اعضای بدن هنگام صحبت، از این کلمات در اصطلاحات نیز می‌توانید استفاده کنید. در ادامه متداول‌ترین اصطلاحات را به همراه مفهوم‌شان توضیح داده‌ایم تا در یادگیری زبان آلمانی همه فن حریف شوید! محبوب‌ترین اصطلاحات شامل موارد زیر هستند:

  • Hals über Kopf

معنی لغوی این عبارت «سر روی گردن» است که در واقع به معنای شتاب‌زده و بدون فکر انجام دادن کاری است.

مثال: Sie packte ihre Sachen hals über Kopf und zog um

ترجمه فارسی: او وسایلش را با عجله جمع کرد و نقل مکان کرد.

  • Die Finger von etwas lassen

هنگامی که آلمانی‌ها می‌خواهند «دست کشیدن از چیزی» یا «دست نزدن به چیزی» را توضیح دهند، از این اصطلاح  استفاده می‌کنند که کلمه انگشت به آلمانی در آن به کار رفته است.

مثال: Lass die Finger von meinen Süßigkeiten!

ترجمه فارسی: به شیرینی‌های من دست نزن!

  • Ganz Ohr sein

هنگامی که بخواهید به کمک اعضای بدن به آلمانی از اصطلاحی مبنی بر «سرتاپا گوش بودن» استفاده کنید، این مورد مخصوص شما است؛ عضو به کار رفته در این اصطلاح، گوش به آلمانی است.

مثال: Ich bin ganz Ohr. Erzähl weiter!

ترجمه فارسی: من سرتا پا گوشم. ادامه بده!

  • Die Nase voll haben­­­­­

بینی به آلمانی در اصطلاحات معنای متفاوتی دارد! زمانی که از چیزی «خسته» یا «کلافه» شده باشید، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

مثال: Ich habe die Nase voll von seiner ständigen Kritik.

ترجمه فارسی: من از انتقادهای مداوم او خسته شدم.

  • Sich ins Knie schießen

معنی لغوی این اصطلاح «به پای خود تیراندازی کردن» است؛ اما زمانی که منظورتان «به خود آسیب رساندن» بوده نیز می‌توانید این عبارت کاربردی را به کار ببرید. پس زانو به آلمانی در اصطلاح نیز استفاده می‌شود!

مثال: Mit dieser Entscheidung schießt er sich selbst ins Knie.

ترجمه فارسی: با این تصمیم، او به خودش آسیب خواهد رساند.

جمع‌بندی

آموزش اعضای بدن به آلمانی در این مقاله به‌طورکامل به همراه جملات، صفات و اصطلاحات کاربردی توضیح داده شد. درصورتی‌که قصد یادگیری تمام و کمال اعضای بدن انسان به زبان آلمانی را به همراه سایر موضوعات دارید، کافی است پکیج آموزش زبان آلمانی دوپینگ را تهیه کنید. در این دوره صفر تا صد زبان آلمانی برای رسیدن از سطح A1 به C1 آموزش داده شده تا در کمترین زمان ممکن به این زبان مسلط شوید. برای تهیه پکیج کافی است از طریق وب‌سایت خریدتان را انجام دهید تا به سرعت به ویدئوها دسترسی داشته و یادگیری‌تان را شروع کنید.

درباره نویسنــده
نویسنده
modir
نظرات کاربـــران
فاقد دیدگاه
دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است. اولین دیدگاه را شما بنویسید.
ثبت دیدگاه

دسته بندی مطالب

پکیج صفر تا صد آموزشیمون

جستجو کنید ...

محصول خاص ما